در کنج اتاق کوچکم، اپلیکیشن کستباکس را باز میکنم. اپیزود ۵۶ «رادیوهیچ» را پخش میکنم. در سکوت اتاق، پخش میشود. سکوت را میشکند. تکهای از شعر «برف» نیما را میخواند: « من دلم سخت گرفته است از اینمیهمان خانه ی مهمان کش روزش تاریککه به جان هم نشناخته انداخته است:چند …
بیشتر بخوانید »«شعر» چرا زنده میکند؟
استاد شفیعی کدکنی را ادبیاتدوستان میشناسند. به رنگ آدمهاییست که سراسر وجودشان را شور و شوق و اشتیاق پر کرده. کتاب «صور خیال در شعر فارسی» را این روزها ورق میزنم بلکه بتوانم آشتی مجددی با ادبیات و زبان مادریام برقرار کنم. چیزی که در کتابهای ادبیات دبیرستان از شکل …
بیشتر بخوانید »دمی با مفهوم آرامش و ارتباطش با تفکر سیستمی
این از آن کلمههاییست هر چه بخوانید و ورق بزنید، این رشته سری دراز دارد. آلن دوباتن از فیلسوفانی است که به شدت شیفتهی تفکراتش هستم.سخن به اندازه میگوید و حرف را به اندازه بیان میکند. همیشهی خدا حرفهایش را در سادهترین و بدیهیترین چیزهای زندگی میبینی، حس میکنی. آلن …
بیشتر بخوانید »سریال آلمانی dark- جان بخشیدن به اکنون، گذشته، آینده
چندیست که فصل ۲ این سریال را تمام کردم. و این روزها، منتظر آمدن فصل ۳. تا ببینیم کارگرداناش چه آش دهنسوزی برایمان ترتیب داده. آیا به داغی فصلهای ۱ و ۲اش خواهد بود؟ باید صبر کرد و دید:)) با حرص و ولع، ۲ فصل از سریال را تمام کردم. …
بیشتر بخوانید »سهتار زنی و خوانش محمدرضا لطفی- از کفم رها شد قرار دل
در گذر ایام، گاهی از ایرانی بودنم شرمسار میشوم. گاهی میگویم چرا باید یک ایرانی باشم؟ بعنوان یک ایرانی نفس بکشم. چه شد قرعه به نام من افتاد؟ چرا باید سایه سنگین ایرانی بودن را یدک بکشم؟ میگذرد. میگذرد. میگذرد. … تا اینکه گذرم به یکی از سهتار زنهای موسیقی …
بیشتر بخوانید »پیانو نوازی Fabrizio Paterlini-غوطهای در دریای رهایی با قطعه Historiette
وقتی موسیقی را پخش میکنم، چشمهایم به گمانم مال خودم نیستند. به اختیار من نمیگردند. دستانم همینطور. خونی که در رگهایم میخروشد هم همینطور! دیگر فکرت آینده را پیشبینی نمیکند. اکنون تنها نیستی. پیانویی مشتاقانه نجوا میکند! میفهمی که بار غمهایت را به دوشش گرفته. خرامان خرامان میبرد. زیر نوشت(!): …
بیشتر بخوانید »پیانو نوازی Egor Grushin-آرامشی در قطعه Harmony
از سِحر جانها چیزی شنیدهاید؟ egor_grushin موسیقی همان سحر بیپایان جانهاییست که بینفس روی زمینهای خشک افتاده اند! بگذار کمی در این سِحر جان غور کنیم! غوطه بخوریم! Harmony اسم این اکسیر جانهاست. ساخته Egor Grushin پیانو نواز اوکراینی. +زیرنوشت(!): دکمه پخش را بزنید! 🙂 این قطعه پیانونوازی دلنواز از …
بیشتر بخوانید »به زبان سهراب (۲): گل امید در شورهزار ناامیدی
محمدرضا درمورد ادبیات نظر جالبی داشت. او میگفت هر دورهای که مشکلات زندگی افزایش میابد و روزگار بر شاعر یا نویسنده تنگ میشود، شکوفایی بیان از راه خواهد رسید. در زمان تنگنا، گل امید میروید. گاهی این امید، خود را به شکل نالیدن از روزگار نشان میدهد. نوشتن را نباید …
بیشتر بخوانید »مرگ رنگ
با کلی شوق و ذوق، خواندن اولین قسمت از هشتکتاب سهراب سپهری را تمام کردم. سهراب، بخش اول هشت کتابش را با عنوان مرگ رنگ شروع کرده است. یادم نرود بگویم این بخش را در سال ۱۳۳۰ منتشر کرده. [مطلب مرتبط :به زبان سهراب (۱) : در قیر شب] سهراب …
بیشتر بخوانید »به زبان سهراب (۱) : در قیر شب
نقاش دلها – سهراب سپهری با شعرهایی که به روشهای جدید سروده میشوند و از قالبهای سنتی حافظ و مولوی به دور هستند، نمیتوانستم ارتباط بگیرم. حس میکنم درسهای ادبیات دوران دبیرستان بدترین ظلمها را در حق ادبیات فارسی کردند. به خیال خودشان میخواستند ادبیات را به ما بفهمانند، ما …
بیشتر بخوانید »